ای بابا....
چند وقته که وقت و انرزی مو گذاشتم تا شما عمو زنجیر بافت و یاد بگیری و بگی بله ....
حالا دیشب همینجوری ....یه ه ه ه هو اومد دهانمو برات خوندم :
عمو زنجیر باف .. بعدش گفتی اره
زنجیر منو بافتی....اره
پشت کوه انداختی...اره
این من
اینم دخملی
اخه یکی نیست به این نیم وجبی حالی کنه باباجان بگو ببببببببببببببله .
خلاصه این دخملی من هر جور خودش حال میکنه ر فتار میکنه و ههههههههههیچ گونه توجهی به مامانی نداره ای بابا...چه کنیم دیگه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی