سال نو مبارک
سلام دختر نازم میدونم خیلی وقت میشه برات ننوشتم اخه اینقدر درگیر کارهای قبل از عید و بعدش بودم که نگو .خلاصه خدارو شکر عیدهم اومد و رفت و به شماهم کلی خوشگذشت و دد رفتی .
امسال لحظه ی تحویل سال که ساعت 2:36دقیقه بعدازظهر بود در کنار سفره ی هفت سین خوشگلی که مامانت درست کرده بود جمع بودیم و بعدش به رسم هر ساله رفتیم دیدن مادر بزرگ ها.
و اما شب سوم عید هم یه سفر سه روزه رفتیم اصفهان که الته اینقدر شلوغ بود نتونستیم جاهای دیدنی شو بریم و فقط به دیدن نقش جان ختم شد .و مابقی روزهای عیدم خونه بودیم و البته چند روزی هم مهمون داشتیم
اما یه اتفاق جالب اینکه دختر دایی مامان هم که قرار بود 18فروردین به دنیا بیاد اینقدر هول بود که تحمل نکرد و 10روز زودتر به دنیا اومدخیلی دوست داشتنیه والان 18ماه سدنای من بزرگتر از ارتینا س .ماشالله برای خودت دیگه خانمی شدی وقتی ارتینا رو میبینم که اینقدر وکوچولوی و یاد روزهایی که تازه به دنیا اومده بودی میوفتم یه حال دیگه ای میشم اگر اون لحظه کنارم نباشی انگار سالهاست ندیدمت و دل تنگت میشم که حد نداره خلاصه بگم که دوست دارم ....دوست دارم